مرتضی نوری morteza nouri

آثار خوشنویسی مرتضی نوری

آثار خوشنویسی مرتضی نوری

nouri

morteza

چه آسان میتوان از یادها رفت

چه آسان میتوان از یادها رفت

علی مع الحق والحق مع علی

 عمر لره یوخ بلورسن اعتبار

عمر لره یوخ بلورسن اعتبار
بیرگونی منده اولرم یا حسین
هامی قویوب قبره گدندن سورا
اوردا سنی گوزلی یرم یا حسین

گر چه مستیم و خرابیم چو شب های دگر

گر چه مستیم و خرابیم چو شب های دگر
باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر

امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم
شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر

مست مستم مشکن قدر خود ای پنجه غم
من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر

چه به میخانه چه محراب حرامم باشد
گر به جز «عشق» توام هست تمنای دگر

تا روم از پی یار دگری می باید
جز دل من دلی و جز تو دلارای دگر

گر بهشتی ست رخ توست نگارا که در آن
می توان کرد به هر لحظه تماشای دگر

از تو زیبا صنم این قدر جفا زیبا نیست
گیرم این دل نتوان داد به زیبای دگر

می فروشان همه دانند «عمادا» که بُوَد
عاشقان را حرم و دیر و کلیسای دگر

سروده ای از : عماد خراسانی

وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا

وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ
و [ما] فراروى آنها سدى و پشت‏ سرشان سدى نهاده و پرده‏اى بر [چشمان] آنان فرو گسترده‏ایم در نتیجه نمى‏توانند ببینند

سوره 36: یس، آیه 9

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
نگرفت دست دهر گلابی بغیر اشک
زانگل که شد شکفته به بوستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

شکاریم یکسر همه پیش مرگ

شکاریم یکسر همه پیش مرگ

سر زیر تاج و سری زیر ترگ
جهان سربسر حکمت و عبرت است
چرا بهره ی ما همه غفلت است


زهی صانع که لوح جانا کلکِ حُسن توفیقی

زهی صانع که لوح جانه کلکِ حُسن توفیقی

ازلدن اقتضای نظم جان‌پرور رقم قیلمیش

کمالِ شعر کسبی ممکن اولماز بیمدد اوندان

اونا منت که، طبعِ نظم لطف ائتمیش،کرم قیلمیش

ترجمه فارسی:

زهی صانعی که کلک حسن توفیقش از ازل بر لوح جان اقتضا نظم جان پرور رقم زد

کسب کمال شعر بی مدد او ممکن نیست سپاس او را که طبع نظم بخشید ه است